{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی بودن‌، فرماندار در واژه‌نامه ترجمیک

متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجه‌ای دربرنداشت.




معنی بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر , حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ , داشتن‌, معنی بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر پ حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ پ داشتن‌, معنی fmbj‌، tckاjbاcd‌ lcbj‌، kudt lcbj‌، ljتcg‌ lcbj‌، krcc , plmkت‌ lcbj‌، plkcاjd‌ lcbj‌، تاfu‌ omb lcbj‌، pاlk‌ , bاaتj‌, معنی اصطلاح بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر , حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ , داشتن‌, معادل بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر , حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ , داشتن‌, بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر , حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ , داشتن‌ چی میشه؟, بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر , حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ , داشتن‌ یعنی چی؟, بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر , حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ , داشتن‌ synonym, بودن‌، فرمانداری‌ کردن‌، معیف کردن‌، کنترل‌ کردن‌، مقرر , حکومت‌ کردن‌، حکمرانی‌ کردن‌، تابع‌ خود کردن‌، حاکم‌ , داشتن‌ definition,